شقایق

همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است: آرام، همیشگی، نزدیک!

بایگانیِ سپتامبر 26, 2008

دليل بودن تو

متني زيبا و فوق العاده از دكتر علی شريعتي… با سپاس از امیر سرداری

«دليل بودن تو»
هر کسی دوتاست.
و خدا یکی بود.
و یکی چگونه می‌توانست باشد؟
هر کسی به اندازه‌ای که احساسش می‌کنند، هست.
و خدا کسی که احساسش کند، نداشت.
عظمت‌ها همواره در جستجوی چشمی است که آنرا ببیند.
خوبی‌ها همواره نگران که آنرا بفهمد.
و زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد.
و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد.
و غرور در جستجوی غروری است که آنرا بشکند.
و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پراقتدار و مغرور.
اما کسی نداشت…
و خدا آفریدگار بود.
و چگونه می‌توانست نیافریند.
زمین را گسترد و آسمانها را برکشید…
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود.

و با نبودن چگونه توانستن بود؟
و خدا بود و با او عدم بود.
و عدم گوش نداشت.
حرف‌هایی است برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف‌هایی است برای نگفتن…
حرف‌های خوب و بزرگ و ماورائی همین‌هایند.
و سرمایه هر کسی به اندازه حرف‌هایی است که برای نگفتن دارد…

و خدا برای نگفتن حرف‌های بسیار داشت.
درونش از آنها سرشار بود.
و عدم چگونه می‌توانست مخاطب او باشد؟
و خدا بود و عدم.
جز خدا هیچ نبود.
در نبودن، نتوانستن بود.
با نبودن نتوان بودن.
و خدا تنها بود.
هر کسی گمشده‌ای دارد.
و خدا گمشده‌ای داشت.…